31 oct 2008

حوادث

تقی به توقی خورد شکست
.
.
()
|
ارسال
30 oct 2008

ادبیات مدرن

از این نمونه ها در ادبیات مدرن مثل پشکل ریخته
.
.
(نمونه های ادبی)
|
ارسال
29 oct 2008

کافه غم باد

غم یار و
زهر مار و
کافی شاپ و
فرینی و
.
.
(اشعار ،دفتر چندم)
|
ارسال
28 oct 2008

گرما در سرما

سرمای زمستان
توالت ها گرم را
تاب نیاورد
بهار شد
.
.
()
|
ارسال
26 oct 2008

خوش بینی بدبینانه

تا به اکنون هیچ کسی در هیچ جایی برای هیچ کس دیگری در هیچ جای دیگر هیچ کاری انجام داده یا نداده
.
.
(اصلا به منو شما چه)
|
ارسال
25 oct 2008

مرزهای جزئی

ویزا شنگول
.
.
()
|
ارسال
24 oct 2008

خاطرات یک بانک نورد

از جمله انسانهایی که به سادگی رستگار می شوند و اصرار کوبنده شان قالبا بی سرانجام می ماند می توان به کسانی اشاره کرد که در هنگام برخورد با مشکلات بانکی عمیقا مایل هستند با مدیر عامل بانک مذکور صحبت کنند ! و اصرار عجیبی در اثبات این مطلب دارند که با فلان فرد دوستی دارند و از قضای روزگار فلاکتبار آقای فلانی همین امروز صبح سلام مخصوص رساند، و پس از مدتی مجادله در هنگام رویارویی با رییس محترم یا محترمه شعبه اظهار می دارند که می خواستند حساب پس انداز باز کنند ! و نوبت آنها گذشته و در بانک حضور نداشته اند حال که آشنای فلانکی هستندو بسالکی سلام رسانده نمی شود دوباره از نو ده دقیقه در صف نماند ؟
رییس محترم یا همان محترمه بانک نیز با جدیت چند دقیقه ای را وقت صرف کرده تا جلوی حضار که فی الواقع نه برای خود نمایی که جهت انسان دوستی به فرد مذکور (مذکوره نیز چندان دور از ذهن نمی باشد) ثابت نماید که حقوق بقیه شهروندان نیز محترم است و باید به آن احترام گذاشت و سپس به پشت میز ریاست خود می رود تا ادامه مکالمه تلفنی خود را با چیچی جان یا چیچی خان ادامه دهد
او هم که کلا اعتقادی به نتیجه اخلاقی نداشت ،با تکیه به فلانی و بسالی به زندگی خود ادامه می دهد
.
.
(بر اساس خاطرات یک بانک نورد)
|
ارسال
23 oct 2008

جوامع صنعتی

در واقعیت های جامعه ، انسانهایی وجود دارند که در صفوف طویل عابر بانک به هنگامی که نوبتشون میشه با صبوریه وحشتناکی عینک بر چشمان خود می گذارند و پس از دقایقی اندیشه به این که آیا صنعتی شدن به زندگی آنها کمک کرده یا نه به خاطر می آورند که کارت خود را فراموش کرده اند
.
.
(خواهش می کنم شما بفرمایید)
|
ارسال
22 oct 2008

مراحل تکامل

اون موقع هست که به خودت میای ، میبینی از خودت رفتی
.
.
(عرفان شناور)
|
ارسال
21 oct 2008

تهران نشینی

جوانان ما امسال مارک دار تر از همیشه در صحنه ظاهر شدند
.
.
(ارزش های قابل اتصال)
|
ارسال
18 oct 2008

رمان کوتاه

مهندس نظر شما برای ما محترمه ،هم تجربتون بیشتر از ماست هم به هر حال سنه خره نوح رو دارید
.
.
()
|
ارسال
14 oct 2008

هیچی

و آنگاه که در قسمت پاسخ گویی به سوالات بنویسند لطفا سوال نفرمایید
.
.
()
|
ارسال
13 oct 2008

تهران نشینی

لذتی که در گذشت است در انتقام نیست و بلعکس
.
.
(اخلاق مقطعی)
|
ارسال
5 oct 2008

هیچی

وقتی این ور در بانک نوشته بکشید ، باید اون ور در بانک هم مینوشت نکشید
.
.
()
|
ارسال
2 oct 2008

آدمهای میخزنگنیت

آدم پشت ماشینش بنویسه "من باشگاه بدن سازی میرم و از هیکل فوقالعاده ای برخوردار هستم" ، به مراتب شرافتمندانه تره تا لیبل باشگاه بدن سازی بچسبونه پشت ماشینش
.
.

(همه باشگاها هم که پارکینگ ندارن)
|
ارسال